پسر به دختر گفت اگه یه روزی به قلب احتیاج داشته باشی اولین نفری هستم كه میام تا قلبمو با تمام وجودم تقدیمت كنم.دختر لبخندی زد و گفت ممنونم.
نشستي نگفتم چرا ،
دلم را شکستي نگفتم چرا ،
يکي خواب شبهاي من را ربود ،
چو ديدم تو هستي نگفتم چرا .
آدم ها آرزوهایت را
مثل سیگار دود میکنند و به و به آسمان میفرستند ...!
در این دنیا تک و تنها شدم من، گیاهی در دل صحرا شدم من، چو مجنونی که از مردم گریزد، شتابان در پی لیلا شدم من… چه بی ثمر می خندم، چه بی ثمر می گریم، به ناکامی چرا رسوا شدم من، چرا عاشق چرا شیدا شدم من، من آن دیر آشنا را میشناسم، من آن شیرین ادا را می شناسم، من آن زود آشنا را می شناسم، محبت بین ما کار خدا بود، از اینجا من خدا را می شناسم، خوش آن روزی، که این دنیا سر آید، قیامت با قیام محشر آید، بگیرم دامن عدل الهی، بپرسم کام عاشق کی بر آید؟؟؟
امشب میخوام از خوشحالی سر بزارم به آسمون
عشقم بهم گفت عزیزم دوستت دارم از دل و جون
:پسر
نگاهي به دختر کرد و گفت
حالا که کنار ساحل هستيم بيا يه آرزوي قشنگ بکنيم
دختر با بي ميلي قبول کرد پسر چشماشو بست و گفت
کاشکي تا آخر دنيا عاشق هم بمونیم..بعد
بعد به دختر گفت
حالا تو آرزوتو بگو
دختر چشماشو بست و خيلي بي تفاوت گفت
کاشکي همين الان دنيا تموم بشه
وقتي چشماشو بازکرد پسرو نديد فقط چندتا حباب روآب ديد..ای سوی چراغ زندگیم
نرو که با رفتنت خاموش می شوم
تعداد صفحات : 7