آدم ها آرزوهایت را
مثل سیگار دود میکنند و به و به آسمان میفرستند ...!
در این دنیا تک و تنها شدم من، گیاهی در دل صحرا شدم من، چو مجنونی که از مردم گریزد، شتابان در پی لیلا شدم من… چه بی ثمر می خندم، چه بی ثمر می گریم، به ناکامی چرا رسوا شدم من، چرا عاشق چرا شیدا شدم من، من آن دیر آشنا را میشناسم، من آن شیرین ادا را می شناسم، من آن زود آشنا را می شناسم، محبت بین ما کار خدا بود، از اینجا من خدا را می شناسم، خوش آن روزی، که این دنیا سر آید، قیامت با قیام محشر آید، بگیرم دامن عدل الهی، بپرسم کام عاشق کی بر آید؟؟؟
عشقم بهم گفت عزیزم دوستت دارم از دل و جون
:پسر
نگاهي به دختر کرد و گفت
حالا که کنار ساحل هستيم بيا يه آرزوي قشنگ بکنيم
دختر با بي ميلي قبول کرد پسر چشماشو بست و گفت
کاشکي تا آخر دنيا عاشق هم بمونیم..بعد
بعد به دختر گفت
حالا تو آرزوتو بگو
دختر چشماشو بست و خيلي بي تفاوت گفت
کاشکي همين الان دنيا تموم بشه
وقتي چشماشو بازکرد پسرو نديد فقط چندتا حباب روآب ديد..اگر به فکر آینده هستی ، بذری بکار . اگر به دهها سال دیگر می اندیشی ، نهالی بکار و اگر به صدسال آینده فکر می کنی ، به جامعه ات خدمت کن . خداعظیم نیست ، او عظمت است . خدامهربان نیست ، اومهربانی ست . خداعاشق نیست ، اوعشق است و این عظمت و مهربانی توسط ما فرصت حضور می یابد وقتی دست ناتوانی را می گیریم و یا با عشقی خالصانه به حرف های انسانی تنها و درمانده گوش می سپاریم و گره از کار کسی می گشاییم . جهان در انتظار ظهور همه ماست . کار خداخلق انسان بود و رسالت انسان تجلی خداوند برزمین . انسان نردبانی ست که از طریق آن ، خداوند از فراز آسمان در زمین تجلی می یابد . ماعظیم تر از آن هستیم که می پنداریم. مادامی که شما فکر مثبت دارید ، بین تمام اجزای سلول تان عشق ، مهر ،صلح ،وفا ، صفا و خوشبینی حاکم می گردد و با تمام سلول های مجاور ، هماهنگ شده و به یک خویشتن بسیار بالا می رسید.
چهارده سال است که می خندی در این قاب.. هنوز جوان مانده ای…!
چهارده سال است که می گریم بر این قاب ..چه قدر پیر شده ام…!
تعداد صفحات : 7