من که عمرم را به پایت ریختم
زندگی ها را به پایت ریختم
ای تو دیروز منو امروز من
من که فردا را به پایت ریختم
من که با خوب و بد تو ساختم
ابرویم را به خاک انداختم
در سفر تا هفت شهر عشق تو
من که مرزی تا جنون نشناختم
من که همچون بت پرستیدم تورا
هر کجا رفتم فقط دیدم تو را
پس چرا ازردنم رادوست داری
حسرت و غم خوردنم را دوست داری...؟!!